چسب خونی
عزیز دلم این روزها اگه جایی از بدنت به چیزی بخوره همین که دردت میگیره و شروع به گریه میکنی سریع میگی چسب بزن(با حالت گریه)دیروز که چسبمون تموم شده بود من یه تیکه دستمال کاغذی برداشتم با چسب نواری که تو فورا گفتی چسب خونی میخوام قربونت برم چون اسم چسب زخم رو نمیدونستی.ولی میخواستی منظورت رو به من برسونی.خیلی با هوش و خلاقی دخترنازم.بعضی وقتها با همدیگه میخندیم و تو خیلی خیلی این کار رو دوست داری شکلک در میاریم یا حرفهای الکی ملکی میزنیم و تو غش میری از خنده و دل من قنج میره از خنده های تو و همش میگی مامان بازم زنگ خنده دیگه و اونقدر اصرار میکنی که بعضی موقعها هم که حوصله ندااشته باشم هم مجبورم میکنی.دنیای من الهی همیشه بخندی و خوشحا...
نویسنده :
مامان
16:57